بدون عنوان
سورنا عزیزم دیشب داشتم باهات حرف میزدم فکر کنم خیلی خیلی خوشحال شدی چون کاملا دیگه مامانی حرکت تو دلش حس کرد عین یه ماهی خوشکل از سمت راست مامانی رفتی سمت چپ مامانی همونجایی که همشو سونو گرافی می کنن الان دیگه وقت دکترم دارم باید برم پیش دکتر رضایی تا صدای قلب قشنگتو بشنوم تازه برات یه سورپرازیم دارم که برم و بیام برات می زارم ...
نویسنده :
samereh
10:30